احیرا شبهه ای درمورد ازدواج حضرت امام حسین ع با شهربانو مطرح شده که برای روشن شدن اذهان متن ماجرا را در این یادداشت مرور می کنیم :
ازدواج شهربانو با امام حسین ع
محمد بن جریر طبرى صاحب کتاب دلائل الامامه در مورد ماجرای ازدواج شهربانو با حضرت سید الشهداء ع می نویسد:
وقتی اسرای ایرانی وارد مدینه شدند عمر تصمیم داشت همانند اسیران دیگر با آنان رفتار کند. امّا امیر المؤمنین علی علیه السلام مانع شد و اعلام کرد، پیغمبر فرموده است:
أَکْرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْم؛ افراد برجسته هر قوم و ملت را گرامى بدارید ! عمر گفت: این مطلب را شنیدهام که می فرمود: هر گاه فرد با شخصیت یک طائفهاى پیش شما آمد او را احترام کنید گرچه مخالف شما باشد. مولای متقیان (ع) فرمود اینها گروهى هستند که تسلیم شمایند و علاقه به اسلام دارند ، من شما و خدا را گواه میگیرم که سهم خود را از اینها در راه خدا آزاد نمودم تمام بنى هاشم فریاد برداشتند ما نیز سهم خود را به شما بخشیدیم باز فرمود: خدایا شاهد باش من حق آنها را در راه تو آزاد نمودم.
مهاجر و انصار نیز حق خود را به على علیه السلام بخشیدند . در این هنگام علی ع فرمود : بار خدایا اینها حق خود را به من بخشیدند و من سهم آنها را در راه تو آزاد نمودم. عمر گفت : من هم سهم خود و سهم اشخاصى که نبخشیدهاند بتو و خدا، مىبخشم. على عرض کرد: خدایا تو شاهد باش بر آزادى آنها و بخشیدن ایشان. گروهى از قریش علاقه به ازدواج آن بانوان داشتند، امیر المؤمنین ع فرمود: نباید آنها را بر ازدواج مجبور کرد، بگذارید هر کس را که می خواهند انتخاب کنند. برخی خواستگار او شدند امّا در حضور جمع به او گفته شد: از میان کسانى که از تو خواستگارى کردهاند کدام را انتخاب میکنى؟ آیا علاقه به داشتن شوهر دارى؟ سکوت کرد.
امیر المؤمنین ع فرمود: به شوهر علاقه دارد ولى حالا باید منتظر بود تا چه کسى را انتخاب کند. عمر گفت از کجا فهمیدى تصمیم به شوهر گرفته است؟
فرمود: هر گاه بانوى با شخصیتى از یک طائفه بدون سرپرست خدمت پیغمبر ص می رسید وقتى از او خواستگارى میشد، دستور می داد به او بگویند تو به ازدواج تمایل داری؟ اگر خجالت می کشید و سکوت می کرد همین سکوتش را دلیل اجازهاش قرار می داد و دستور ازدواجش را صادر میکرد. اگر می گفت: نه، رسول خدا ص اجبار بر پذیرش نمی کرد.
خواستگارانش را به نشان دادند و او با دست اشاره به حسین بن على (ع) کرد باز براى مرتبه دوم از او تقاضاى انتخاب کردند این مرتبه نیز اشاره به حسین بن على ع کرده گفت :اگر اختیار با من است همین شخص را انتخاب می کنم . او سپس امیر المؤمنین ع را ولى خود قرار داد،
در آن مجلس حذیفه بن یمان صحابی ممتاز و محرم اسرار پیامبر ص، هم با اذن امام امیرالمومنین ع علی ع خطبه عقد را جاری کرد.واینگونه بود که شهربانو همسر بهترین انسانها گردید .
حذیفه هم با اذن علی ع خطبه عقد را جاری کرد.اینگونه بود که شهربانو همسر بهترین انسانها گردید .
شهربانو در خاطرات خود می گوید : قبل از آمدن سپاهیان اسلام در خواب دیدم پیغمبر اسلام ص با حسین (ع) بخانه ما آمد و نشست، مرا خواستگارى کرد و براى حسین ع عقد بست .از خواب که بیدار شدم دیگر به چیزى جز این جریان نمىاندیشیدم در شب دوم فاطمه زهرا علیها السلام را در خواب دیدم که اسلام را بر من عرضه نمود پذیرفتم و مسلمان شدم. در خواب بمن فرمود: مسلمانان به زودى کشور شما را فتح میکنند و تو پیش فرزندم حسین ع خواهى رفت بدون اینکه خطرى متوجه تو بشود، از آن وقت تا وارد مدینه شدم هیچ ناراحتى متوجه من نشد و دست احدى بمن نرسید.
کتاب چهارده مادر نمونه ، عبدالکریم پاک نیا ، ص 130. به نقل از دلائل الإمامة ص: 194 و بحار الأنوار ، ج46، ص: 11.