سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه ی فرهنگ عترت ع

نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

غیرت در سیره خوبان

تقدیم به شهید راه غیرت و دفاع از ناموس حجه الاسلام علی خلیلی ، دلاور مردی که جانش را در راه احیای ارزشهای الهی در طبق اخلاص نهاد .

 

وقتی خبر شهادت مظلومانه حجه الاسلام علی خلیلی شهید راه غیرت و ناموس را خواندم بویژه گلایه از برخی عافیت اندیشان و راحت طلبان که او را در عمل به معروف و نهی از منکر نکوهش کرده بودند چند سطری برای اطلاع  آنان از سیره گرامی رسول خدا ص می نگارم  

           اشاره

خصلت پسندیده غیرت به عنوان یک موضوع فطری در فرهنگ اسلامی مطرح است و دوری از این خصیصه قطعا جدا شدن از فطرت پاک انسانی در پی دارد . وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است. انبیا و امامان معصوم ع در ردیف برترین غیوران عالم قرار دارند و غیرت آنان جلوه ای از  غیرت الهی است

و فهرست رتبه بعدی غیوران را سایر اولیاء الهی و انسان های پاک تشکیل می دهند . غیرت صحیح و ارزشی غیرتی است که فقط برای رضای خدا و بر مدار اصول عقلایی و شرعی باشد.

           غیورترین پیامبر

نگاهی گذرا به سیره و سخنان رسول گرامی اسلام ص عمق غیرتمندی و غیرت ورزی پیامبر(ص) روشن می شود. چند نمونه از این حرکات زیبای آن حضرت را با هم می خوانیم : حضور در پیمان حلف الفضول[1]، دفاع از ناموس زن مسلمان با انجام جنگ بنی قینقاع[2]، از حرکت های غیرتمندانه آن گرامی است . رسول خدا ص مردان بی غیرت را چنین نکوهش می کند :جَدَعَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا یَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ خداوند بینی مسلمانان بی غیرت را قطع کند و خوار نماید .

           غیرت پیامبر اکرم ص در برابر چشم چران

حکم ابن ابی العاص (پدر مروان و عموی عثمان) بعد از فتح مکه، به ظاهر مسلمان شد. او همواره پیامبر ص را آزار می داد . روزی پیامبر(ص،) در یکی از حجره هایش با حضرت علی(ع) نشسته بود. حَکَم از شکاف در به داخل آن حجره می نگریست و دزدانه به سخنان پیامبر(ص) و دیگر افراد داخل حجره گوش می کرد. پیامبر(ص) که متوجه شده بود، به حضرت امیر(ع) فرمود: برو او را بیاور. آن حضرت بیرون آمد و گوش حکم را گرفت و کشید و او را به داخل برد. پیامبر(ص) بعد از لعنت کردن حکم، او را به طائف تبعید کرد. او در عصر خلیفه اول و دوم نیز در تبعید بود، ولی در زمان خلیفه سوم و با وساطت وی به مدینه بازگشت.

رسول خدا ص‏ می فرمود : مَنْ نَظَرَ فَفُقِئَتْ عَیْنُهُ فَلَا دِیَةَ لَهُ. هر کس (به حریم خصوصی کسی دزدانه) نگاه کند و چشمش (توسط صاحبخانه غیوری) کور شود دیه ندارد .

امام باقر علیه السّلام فرمود: روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در حالى که چوبدستى به دستش بود (در منزل) نشسته بود، در این هنگام متوجه شد کسى دزدکی به منزل ایشان نگاه می ‏کند، فرمود: یَا صَاحِبَ الْعَیْنِ أَمَا إِنَّکَ إِنْ ثَبَتَّ لِی حَتَّى أَقُومَ إِلَیْکَ لَأَفْقَأَنَّ عَیْنَکَ بِمِشْقَصِی هَذَا،  اى نگاه کننده ی دزدکی ! اگر سر جایت بایستى تا من به سویت بیایم با این چوبدستیم چشمت را در خواهم آورد، راوى گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: پیامبر در حالى که نشسته بود از کجا فهمید که به او نگاه کرده مى‏شود؟ فرمود: اى ابا مریم، از لابلاى شبکه‏هاى دیوارى که از چوب خرما ساخته شده بود.


( عبدالکریم پاک نیا تبریزی- مدرس سطح عالی حوزه علمیه قم)


 

 



[1]- شرکت و حضور آن رسول غیرتمند در اوان جوانی در پیمان « حلف الفضول»- که یک پیمان دفاعی مربوط به زمان جاهلیت بود- نیز نشانگر غیرت دینی و اجتماعی آن حضرت است. این پیمان برای دفاع از مظلومان جامعه منعقد شد. علت پیدایش این پیمان آن است که 20 سال قبل از بعثت، مردی وارد مکه شد. در دستش متاعی بود که قصد فروش آن را داشت. فرد زورگو و ستمگری به نام «عاص بن وائل» آن را خرید ولی پولش را نپرداخت. مشاجره بین آن دو بالا گرفت و ناله مرد مالباخته بلند شد. از همان لحظه، جمعی از جوانان غیرتمند شهر با دیدن این حادثه تلخ، پیمان بستند تا حقوق مظلومان را از ستمگران بستانند. یکی از آن جوانان غیرتمند، رسول اکرم(ص) بود.

[2]- «قینقاع»، نام طایفه ای از یهودیانی است که در مدینه زندگی می کردند.یک روز، بانوی مسلمانی در بازار بنی قینقاع نشسته بود. یک یهودی پایین پیراهن وی را بدون اینکه متوجه شود، به بالا سنجاق کرد. وقتی آن زن برخاست، قسمتی از بدنش آشکار شد. یهودیان حاضر با خنده های خود به مسخره کردن زن مسلمان پرداختند. فریاد آن زن مسلمان بلند شد. از آنجا که این کار، نوعی تحقیر و دهن کجی به عفت مسلمانان محسوب می شد، یکی از مسلمانان غیرتمند، به آن یهودی حمله کرد و او را کشت. یهودیان حاضر نیز به آن مرد مسلمان هجوم بردند و او را به شهادت رساندند. این، آغاز بروز جنگ «بنی قینقاع» شد.