سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه ی فرهنگ عترت ع

نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

غیرت در سیره خوبان

تقدیم به شهید راه غیرت و دفاع از ناموس حجه الاسلام علی خلیلی ، دلاور مردی که جانش را در راه احیای ارزشهای الهی در طبق اخلاص نهاد .

 

وقتی خبر شهادت مظلومانه حجه الاسلام علی خلیلی شهید راه غیرت و ناموس را خواندم بویژه گلایه از برخی عافیت اندیشان و راحت طلبان که او را در عمل به معروف و نهی از منکر نکوهش کرده بودند چند سطری برای اطلاع  آنان از سیره گرامی رسول خدا ص می نگارم  

           اشاره

خصلت پسندیده غیرت به عنوان یک موضوع فطری در فرهنگ اسلامی مطرح است و دوری از این خصیصه قطعا جدا شدن از فطرت پاک انسانی در پی دارد . وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است. انبیا و امامان معصوم ع در ردیف برترین غیوران عالم قرار دارند و غیرت آنان جلوه ای از  غیرت الهی است

ادامه مطلب...

نظر

 

پاداش مادرى ناتوان در دوران پیرى ! 
پیرزنى که توسط فرزندانش در یکى از خیابان هاى تهران رها و سرگردان شده بود، گریان و نالان چنین گفت : بچه ها بى وفا و سنگدل شده اند. این روزها که آفتاب عمر لب بام و پایم کنار گور است ، از خانه بیرونم کرده اند، مى گویند: تو دیگر پیر و عاطل شده اى ، ما که له له تو نیستم ! من حالا چه کار کنم توى این شهر بزرگ نه جایى دارم ، نه کسى را مى شناسم ، حتى سگ هاى ولگرد کوچه و خیابان هم یک پیرزن هفتاد ساله را به لانه خود راه نمى دهند... در حالى که اشک از چشمان پیر سالخورده همچنان سرازیر بود ماجرایش ‍ را براى افسر نگهبان چنین تعریف کرد:
... یک عمر خون جگر خوردم تا بچه هایم را بزرگ کردم ، از خون و استخوانم براى آن ها مایه گذاشتم ، لباس عروسى و دامادى تنشان کردم ، گفتم دیگر نفسى راحت مى کشم ، دوران خوشى و نیکبختى ام فرا رسیده است . ولى افسوس ! مى گویند:
پیر شده اى غیر از دردسر، براى ما چیزى ندارى ، ما که سند نداده ایم تا آخر عمر جور تو را بکشیم ...!
این در حالى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خدمت به پدر و مادر را از جهاد بالاتر و نگاه محبت آمیز به صورت آنان را عبادت مى داند و مى فرماید: روزى اگر صد مرتبه هم به صورت پدر و مادرت نگاه کنى عبادت محسوب شده و براى هر نگاهى ثواب یک حج مقبول منظور مى شود.
ابوذر غفارى در این زمینه روایتى دیگر نقل کرده ، او مى گوید: از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: نگاه به چهار چیز عبادت است . 1 نگاه به چهره على بن ابى طالب علیه السلام 2 نگاه مهرآمیز به چهره پدر و مادر 3 نگاه به قرآن 4 نگاه به کعبه .

امام باقر علیه السلام مى فرماید: مردى به حضور حضرت رسول صلى الله علیه و آله آمده ، عرض کرد یا رسول الله ! پدر و مادرم به سخن پیرى و شکستگى رسیدند تا این که پدرم از دنیا رفت و مادرم به حدى پیر و ناتوان شده است که غذا را نرم مى کنم و در دهانش مى گذارم و او را همانند طفل شیرخوار قنداق مى کنم و در میان گهواره مى گذارم و مى جنبانم تا خوابش ببرد. پس از آن کارش ‍ به جایى رسید که از من چیزى در خواست مى کرد، نمى دانستم چه مى گوید و چه مى خواهد! و خلاصه آن چه از دستم بر مى آید در مورد وى مضایقه نمى کنم ، یا رسول الله ! آیا حق مادرم را ادا کرده ام ؟! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: نه ، هرگز! حتى یک ناله از ناله هاى او را جبران نکرده اى . (262)
بلى هنگامى وضع حمل که مادر مرگ را آشکارا در برابر چشمانش مى بیند و از شدت درد و فریاد سر مى دهد و گاهى رنگ مرده به خود مى گیرد، با رفتار و حرکات عادى فرزندان قابل جبران نیست ، چه بسا مادرانى که قربانى فرزندان خود شده اند، و از شدت درد و ناراحتى در هنگام تولد فرزندانشان جان باخته اند.
اساسا از منظر آیات و روایات حق مادر را ادا کردن ناممکن است ولى از آن جایى که گفته اند:

آب دریا را اگر نتوان کشید

لیک قدر تشنگى باید چشید

ولى با همه این ، فرزندان با ایمان باید تلاش کنند تا در حد امکان و توانائى خویش حقوق مادر را رعایت نمایند. از رسول اکرم صلى الله علیه و آله سؤ ال شد که حق پدر چیست ؟ فرمود: تا زنده است از او اطاعت کنى و از دستوراتش سرپیچى ننمائى . سپس سؤ ال شد: حق مادر چیست ؟
فرمود: هیهات ! هیهات ! که بتوانى حق مادر را اداکنى . هر آینه اگر به اندازه ریگ هاى بیابان عالج (صحرایى در عربستان ) و دانه هاى باران به مادر خدمت کنى و بنده وار در پیش او بایستى این همه خدمات تو به اندازه زحمات وى در هنگامى که در رحم او بودى و سنگینى تو را تحمل مى نمود نخواهد بود.

پس اگر انسان بخواهد حق پدرش را ادا کند باید تا آخر عمر در خدمت و اطاعت وى باشد و اگر بخواهد حق مادر را ادا کند، باید با تمام وجود و با همه امکاناتش و بنده وار در خدمت مادرش باشد، و این در حالى است که هنوز نتوانسته است ، حداقل زحمات دوران حمل را که مادرش متحمل شده جبران نماید.
به نقل از کتاب پدر ، مادر شما دوست دارم / ص 183 .


نظر

 السَّلَامُ عَلَیْک
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا حُسَیْنَ بْنِ عَلِیٍّ أَیُّهَا الشَّهِیدُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه
 

میلاد امام حسین ع بر علاقمندان آن گرامی تبریک وتهنیت باد

فطرس در کنار گهواره‏ ی امام حسین ع

هنگامى که امام حسین علیه السلام متولد شد، حضرت جبرئیل به دستور خداوند متعال با همراهى گروهى از ملائکه براى عرض تبریک و چشم روشنى به حضور رسول خدا صلى الله علیه وآله آمد. او در هنگام عبور به جزیره‏اى رسید که در آن یکى از فرشتگان الهى به نام فطرس محبوس شده بود. فطرس به دلیل تعلّل در انجام کارى که خداوند به او مأموریت داده بود، بال‏هایش شکسته و در آن جزیره به سر مى‏برد که در آنجا هفتصد سال خداوند را عبادت مى‏کرد. وقتى که فطرس، جبرئیل را با خیل ملائکه مشاهده کرد، پرسید: اى جبرئیل به کجا مى‏روید؟ او گفت: به نزد حضرت محمد صلى الله علیه وآله پیامبر بزرگ الهى. فطرس از جبرئیل تقاضا کرد که او را نیز به همراه خود به نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله ببرد تا از آن حضرت تقاضا کند که خداوند او را بخشیده و نجاتش دهد.

وقتى جبرئیل وارد شد و ماجراى فطرس را به پیامبر صلى الله علیه وآله عرض کرد؛ رسول خدا صلى الله علیه وآله با اشاره به گهواره امام حسین علیه السلام به فطرس فرمود: خود را به گهواره این نوزاد برسان و اعضاى شکسته‏ات را به بدنش مالش بده! در همان لحظه خداوند متعال به برکت امام حسین علیه السلام او را نجات داد و این فرشته بال و پر شکسته، شفا گرفت.

فطرس هنگام بازگشت به رسول خدا صلى الله علیه وآله گفت: امت تو در آینده نزدیک این مولود با برکت را به شهادت مى‏رسانند و من به پاداش این حقى که فرزندت بر من پیدا کرد، هر زائرى که او را در هر کجا زیارت کند زیارتش را به حضورش مى‏رسانم و هر کس که بر او سلامى کند، سلامش را به او ابلاغ خواهم کرد و هر کس که بر او درودى فرستد، آن را بر او مى‏رسانم. سپس به همراه جبرئیل و دیگر ملائکه به آسمان بازگشت.

وقتى که فطرس به آسمان‏ها برگشت، آن قدر خوشحال و شادمان گردید که در میان فرشتگان با افتخار تمام فریاد مى‏زد: چه کسى به منزلت من مى‏رسد؛ من توسط حسین فرزند على و فاطمه‏علیهم السلام و جدش احمدصلى الله علیه وآله از گرفتارى‏ها نجات یافته‏ام

به نقل از الخصائص الحسینیه ( ویژگی های امام حسین ع ) / تالیف عبدالکریم پاک نیا تبریزی / ص 22 .

 

 


نظر
 
کرامت مقام پدر و مادر از دیدگاه اسلام
 
  نظر یکی از خوانندگان این کتاب را در اینجا ملاحظه بفرمائید :

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز
کتابی که این چند روز مطالعه کردم کتاب پدر ، مادر شما دوست دارم بود.
این کتاب در کل نگاهی به حقوق متقابل والدین و فرزندان رو بیان می کند . که نوشته عبدالکریم پاک نیا تبریزی در حدود 250 صفحه می باشد.
مولف کتاب از آیات و روایات و آموزه های اهل بیت در این کتاب استفاده کرده است 

در بخش اول این کتاب  : - حقوق فرزندان

مسولیت والدین/ انتخاب پدر صالح / توجه به نقش مادر / زمینه های تربیت /تقویت عزت نفس ابراز و اظهار محبت و ...

و در بخش دوم :- حقوق پدر و مادر
الف ) آثار نیکی به والدین/ در سیره صالحان/ عواقب بدی به پدر و مادر/ شماری از حقوق والدین و...
نگاشته شده است
مولف سعی کرده است بیشتر روایت و داستان های مربوط به اهل بیت  ع را در این کتاب بگنجاند و داستهانی از کسانی که با خدمت به پدر و مادر به مقاماتی رسیدند و کسانی که با اذیت کردن پدر و مادر ذلیل و خوار شدند.

مولف هر روایت رو با عنوانی بحثش را شروع کرده است مثلا در مورد اینکه پدر و مادر را به خانه سالمندان ببریم یا نه روایتی رو اورده است یا در مورد سلام کردن روایت زیادی را آورده است و بسیاری از وظایف پدر و مادر و وظایف فرزندان در مقابل پدر و مادر را بیان کرده است
روایتی را از این کتاب برایتان نقل میکنم :

حضرت امیر (ع) فرمود : در هر مجلسی باشی به احترام پدر و معلمت به پا خیز ، گرچه در تخت شاهی نشسته باشی (مستدرک الوسائل ج 15 - ص203)

خواندن این کتاب حتما به شما نکات بسیاری زیادی رو گوش زد خواهد کرد که شاید از آن غافل بودید. !!!

کسانی رو که می شناسید با پدر و مادرشان کمی مشکل دارند و اهل فهم هستند این کتاب هدیه خوبی است از طرف شما به آن شخص !!!

التماس دعا   کاظم سبزواری آفلاین

مدیر انجمن علوم حدیث

 




به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این کتاب با توجه به آموزه‌های اهل‌بیت(ع) به تبیین حقوق متقابل والدین و فرزندان در دو بخش کلی پرداخته است.

مضامین این اثر در  بخش اول ( حقوق فرزندان )عبارت است از :مسئولیت والدین ،انتخاب پدر صالح ،نقش مادر  ، چگونگی داشتن فرزندان صالح، آموختن کمالات، ضرورت تربیت معنوی، مهر بیکران ،دور شدن از عدالت، و عناوین مهم تربیتی دیگر ...
و در بخش دوم  ( حقوق والدین )محور های مهمی چون : اهمیت حقوق پدر و مادر، شماری از حقوق والدین، آثار نیکی به والدین، در سیره صالحان و عواقب بدی به پدر و مادر ،اطاعت در مسیر حق،و ... تنظیم شده‌اند.
 از منابع مورد استناد در تدوین این اثر می‌توان کتاب‌های  ، اصول کافی ، بحارالانوار ، تفسیر منهج الصادقین ،جامع‌الاخبار،  شرح نهج‌البلاغه،  مستدرک‌الوسایل ، تهذیب‌الاحکام و ... را نام برد.
انتشارات فرهنگ اهل‌بیت(ع)  چاپ هفتم کتاب «پدر، مادر شما را دوست دارم»  به
قیمت 64000ریال به بازار نشر عرضه  کرده‌است. در این اثر روابط  و حقوق متقابل والدین و فرزندان ارائه شده است  و بهترین هدیه به خانواده ها ست .

این کتاب علاوه بر اینکه در جشنواره کتاب خانواده برگزیده شد ، اخیرا در شبکه سوم سیما در برنامه ی به سمت خدا ، از طرف دکتر رفیعی به عنوان کتاب

خوب و مفید اعلام شده است . 
 علاقه مندان برای تهیه ی این کتاب تربیتی می توانند با  شماره  ی 09125515977
انتشارات فرهنگ اهل‌بیت (ع)  تماس بگیرند.


******


نظر

طلبه جوان و دختر فراری  

 

 

شبی طلبه جوانی به نام محمد باقر ، در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.


از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند. قران کریم می فرماید:

 

وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ ؛

 

نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند «سوره یوسف آیه 53» انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه میبرند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفط می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند.
منبع: کتاب آموزه های وحی در قصه های تربیتی، ص 35
انتشارات 
فرهنگ اهل بیت ع /

آموزه های وحی در قصه های تربیتی

 انتشارات فرهنگ اهل‌بیت(ع)  چاپ هفتم  کتاب « آموزه های وحی در قصه های تربیتی،
» را اخیرا به 
قیمت 20000 ریال به بازار نشر عرضه  کرده‌است. 
 

 در این کتاب پنجاه قصه ی قرآنی به همراه پنجاه پیام قرآنی عرضه شده است .

 علاقه مندان برای تهیه ی این کتاب قرآنی می توانند با  شماره  ی 09125515977

انتشارات فرهنگ اهل‌بیت (ع)  تماس بگیرند.

 


 


 


نظر

 

   دختر زیبا و حافظ قرآن

 

 هارون الرشید، پنجمین خلیفه عباسى، روزى شنید که یکى از کارمندانش کنیزى
زیبا و با کمال در اختیار دارد؛ او را احضار کرده و درخواست خرید کنیزک را نمود. آن مرد از نهایت علاقه‏اى‏که به کنیز داشت چیزى نگفت و غمگین و محزون به
خانه برگشت.

 کنیزِ باهوش، همینکه از ناراحتى مولاى خویش آگاه گشت، از او علت را جویا شد؛ مرد گفت: «مى دانى من چقدر به تو علاقه مندم، براى اینکه علاوه بر کمالات ظاهرى و باطنى، حافظ و قارى قرآن هستى؛ ولى امروز خلیفه امر نموده ترا به دربار بفرستم.» کنیز با لحنى مهرآمیز به مولایش گفت: «ناراحت نشو من بحول و قوه الهى با او سخن مى گویم و او ناچار مرا بتو باز مى گرداند.»

 کنیز به دربار رفت. موقعى که چشم خلیفه به جمال او افتاد، مجذوب او گشته و بى اختیار پرسید: «عجب جمال زیبائى دارى ؟!»

 کنیز: «یَزیدُ فى الْخَلْقِ ما یَشاءُ اِنَّ اللَّه عَلى کُلِ‏ّ شىٍ قَدیر.(195)؛ خداوند هر چه بخواهد، در زیبائیهاى آفرینش مى افزاید و او بر هر چیزى تواناست.

 خلیفه از گفتار لطیف و رفتار ظریف او تعجب نموده و گفت: «از آیات قرآن جواب مى دهى ؟»

 کنیز:« هذا مِنْ فَضْلِ رَبّى.(196)؛این توانائى، از فضل خداى من است.»

 خلیفه: «شنیده ام صوت زیبا و قرائت شیوائى دارى، قدرى براى من قرآن بخوان.» کنیز با لحن حجازى و با صوتى دلربا، شروع به تلاوت قرآن کرد:« بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏إِنَّ هَذَا أَخِى لَهُ تِسعٌ وَ تِسعُونَ نَعْجَةً وَ لىَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَ عَزَّنى فى الخِْطابِ(197)؛ این برادر من است او نود و نه میش دارد و من یکى بیش ندارم، امّا او اصرار مى کند که: این یکى را هم به من واگذار و در سخن گفتن بر من غلبه کرده است.»

 با خواندن این آیه، به خلیفه فهماند که تو با این همه کنیزان ماهرو، در حرمسرا سیر نمى شوى و چشم طمع، به کنیزى که در خانه یکى از کارمندان توست دوخته اى.

 آنچنان این آیه اثر عمیق در دل سخت هارون گذاشت که بى اختیار اشکهایش فرو ریخت و به او گفت: «اى کنیز! معلوم مى شود که مولاى خود را بى اندازه دوست دارى ؟»

 کنیز گفت: «وَ اَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ.(198)؛ خداوند دلهاى آنها را به هم نزدیک کرده و اُلْفت داد.»

 هارون که در مقابل جوابهاى منطقى و قرآنى کنیز، کاملاً خود را باخته بود از خواسته شیطانى خویش منصرف شده و با این آیه به او پاسخ داد:« وَ لا تخَافى وَ لا تحْزَنى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ (199)؛ نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز مى گردانیم.» سپس دستور داد خلعتى به کنیز بدهند و او را نزد مولایش برگردانند.

 به نقل از کتاب نکته ها و قصه های لطیف: پیرامون قرآن شریف / تالیف عبدالکریم پاک نیا تبریزی / ص 64 /  انتشارات فرهنگ اهل بیت ع .

 

نکته ها و قصه های لطیف: پیرامون قرآن شریف

 

 

انتشارات فرهنگ اهل‌بیت(ع)  چاپ دوم کتاب «نکته ها و قصه های لطیف» را اخیرا به

قیمت 18000 ریال به بازار نشر عرضه  کرده‌است. 
 علاقه مندان برای تهیه ی این کتاب قرآنی می توانند با  شماره ی 09125515977
انتشارات فرهنگ اهل‌بیت (ع)  تماس بگیرند.

نظر
امام کاظم علیه السلام اسوه صلابت و ظلم ستیزی
 

عبدالکریم پاک نیا تبریزی

امامان معصوم علیهم السلام در طول زندگی پربار خویش برای احقاق حق و رهبری امت، از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. در این راستا، همه مشکلات و گرفتاریها را به جان خریده و تحمل کرده اند.

به همین جهت است که ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان الگوی صبر و پایداری در راه حق مطرح شده و سرمشق رهروان راه فضیلت گشته اند و از همین جاست که عارفان خداجوی این فراز از زیارت روح نواز جامعه ائمة المؤمنین را در خلوت و جلوت زمزمه می کنند که: «اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ وَفَیْتُمْ بِعَهْدِ اللّه ِ وَذِمَّتِهِ وَبِکُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَیْکُمْ فی کِتابِهِ وَدَعَوْتُمْ اِلی سَبیلِهِ وَاَنْفَذْتُمْ طاقَتَکُمْ فی مَرْضاتِهِ وَحَمَلْتُمُ الْخَلائِقَ عَلی مِنْهاجِ النُّبُوَّةِ؛(1) من گواهی می دهم که شما [ائمه اهل بیت علیهم السلام ] به عهد و ذمه خود با خداوند متعال وفا کردید و هرآنچه را که در کتاب خود بر شما شرط کرده بود، به نحو احسن انجام دادید. مردم را به راه خدا دعوت کردید و تمام تواناییهای خود را در راه کسب رضای الهی به کار گرفتید و مخلوقات را بر شیوه پیامبر صلی الله علیه و آله رهنمون شدید.»

پیشوای هفتم شیعیان، حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که در هفتم صفر 128 ه.ق در روستای ابواء، میان مدینه و مکه متولد شده بود، همانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام برای احیای فرهنگ اسلام و گسترش ارزشهای الهی در طول امامت سی و پنج ساله خویش [148 تا 183 ه . ق[ که با چهار تن از خلفای ستمگر عباسی (منصور، مهدی، هادی و هارون الرشید) هم زمان بود، تمام مشکلات و سختیها را به جان خرید و به فرهنگ صبر و مقاومت در راه اسلام معنای حقیقی بخشید.

آن حضرت تمام توانائیهای خود را در این زمینه به کار گرفت و صلابت و استواری در راه دفاع از فضیلتها و مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی را به معنای تامّ کلمه مجسّم ساخت. در زیارت آن امام می خوانیم: «اَشْهَدُ اَنَّکَ... صَبَرْتَ عَلَی الاَْذی فی جَنْبِ اللّه ِ وَجاهَدْتَ فِی اللّه ِ حَقَّ جِهادِهِ؛(2) شهادت می دهم که تو [ای امام هفتم] بر تمام آزارها در راه خدا صبر کردی و در راه خدا آن گونه که سزاوارش بود کوشیدی.»

بیست و پنجم ماه رجب، شاهد جانبازی آن رادمرد عالم اسلام و اسطوره صبر و پایداری در راه حق می باشد. آن حضرت بعد از تحمل بی رحمانه ترین آزارهای طاقت فرسای خلفا، بویژه هارون الرشید، استوار و مقاوم در برابر طاغوت و طاغوتیان به ملاقات پروردگارش شتافت. در صلوات مخصوصه آن حضرت آمده است: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَصِیِّ الاَْبْرارِ وَاِمامِ الاَْخْیارِ... وَمَأْلِفِ الْبَلْوی والصَّبْرِ وَالْمُضطَهَدِ بالظُّلْمِ وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَالْمُعَذَّبِ فی قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطامیرِ ذیِ السّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلقِ الْقُیُودِ؛(3) خداوندا! بر موسی بن جعفر علیهماالسلام درود فرست! او که جانشین نیکان و پیشوای خوبان بود... آن آقای آشنا با بلاها و بردباری، در معرض ظلم و ستم، شکنجه شده در قعر زندانها و ظلمت سلولهای تنگ و تاریک، با پاهای ورم کرده ومجروح، و به بند کشیده شده با حلقه های زنجیر.»

آنچه در پیش رو دارید، فرازهایی از تلاشها، پیامها و گفتارهای امام کاظم علیه السلام در زمینه صبر، مقاومت، قاطعیت، صلابت و صراحت لهجه در مقابل ستمگران و دشمنان است.

تلفیق عرفان و مبارزه

بی تردید برای استواری و مقاومت در راه عقیده، پشتوانه ای قوی و نیرومند لازم است. طبق آموزه های قرآنی بهترین پشتوانه هر انسان حقیقت طلبی، اتّکا به حضرت پروردگار است. و میانبرترین و نزدیک ترین راه در معرفت و قرب به حق، توجه به عبادت و معنویت است. خداوند متعال می فرماید: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ»؛(4) «از صبر و نماز یاری بجویید.»

(5)

زاریهای مداوم در حال عبادت.»

برخورد با صلابت

از آنجایی که اولیای خدا به امدادهای خداوندی باور قطعی دارند، در برخوردهای خود با دنیاپرستان و طاغوتهای زمان بی واهمه و با قاطعیت و صلابت رفتار می کنند و آنان با داشتن سرمایه ایمان به غیر از خداوند متعال از هیچ قدرت و نیرویی نمی هراسند که: «فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْسا وَلا رَهَقا»؛(6) «هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان می ترسد و نه از ظلم [و ظالم] هراسی دارد.»

پیشوای هفتم نمونه بارزی از این اولیای الهی است.

اینک مواردی را در اینجا با هم می خوانیم:

الف) سخن امام به مهدی عباسی

مهدی، سومین خلیفه عباسی، در یک اقدام عوام فریبانه اعلام کرد که هر کسی که حقوقی بر گردن نظام حکومتی دارد، می تواند برای رسیدن به حق خود اقدام نماید. او در یک حرکت ظاهری مشغول ادای حقوق مردم شد. امام کاظم علیه السلام نیز خواستار اعاده حقوق خود شد. در آنجا گفتگوی ذیل میان خلیفه و پیشوای هفتم علیه السلام به وقوع پیوست:

ـ حقوق شما چیست؟

ـ فدک.

ـ محدوده فدک را مشخص کن تا به شما بازگردانم.

ـ حدّ اول آن، کوه احد، حدّ دوم عریش مصر، حدّ سوم سیف البحر(دریای خزر) و حدّ چهارمش دومة الجندل [سرزمین عراق] است.

ـ همه اینها!

ـ آری!

خلیفه آن چنان ناراحت شد که آثار غضب در چهره اش پدیدار گشت، و با ناراحتی شدید گفت که مقدار زیادی است، باید بیندیشم. امام کاظم علیه السلام با این سخن به او فهماند که حکومت حق امام کاظم علیه السلام است و زمام حکومت بر دنیای اسلام باید در دست اهل بیت علیهم السلام باشد.(7)

ب) پیشوای دلها

روزی در کنار کعبه، هارون الرشید حضرت کاظم علیه السلام را ملاقات نمود و در ضمن سخنانی به امام علیه السلام گفت: آیا تو هستی که مردم مخفیانه با تو بیعت می کنند و تو را به رهبری خویش برمی گزینند؟ حضرت با کمال شهامت فرمود: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَاَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ؛ من بر دلهای مردم حکومت می کنم، و تو بر جسمهای آنان!»

ج) هشدار به متکبران

هارون، سلطان گردنکش و متکبری بود که خود را از همه چیز و همه کس بالاتر می دانست و حتی در خیال باطل خود بر ابرها می بالید و به وسعت حکومت خویش می نازید که: ای ابرها! ببارید که هر کجا قطرات بارانتان ببارد، چه شرق و چه غرب بر زمینهای تحت حکومت من خواهد بارید و خراج و مالیات آن سرزمین را به نزد من خواهند آورد.

زمانی پیشوای هفتم علیه السلام به کاخ هارون رفته بود. هارون از او پرسید: این دنیا چیست؟ امام فرمود: این دنیا سرای فاسقان است. سپس با تلاوت آیه 146 سوره اعراف به وی هشدار داد که: «سَاَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الاَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَاِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَاِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَاِنْ یَرَوْا سَبیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً»؛(8) «به زودی از آیات خود دور خواهم نمود کسانی را که به ناحق در روی زمین ادعای بزرگی می کنند و اگر آنان هر آیه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند و اگر راه رشد و کمال را ببینند، به سوی آن حرکت نمی کنند، ولی اگر راه ضلالت و گمراهی را ببینند، به سوی آن خواهند رفت.»

هارون پرسید: دنیا خانه کیست؟ حضرت فرمود: دنیا برای شیعیان ما مایه آرامش و برای دیگران آزمایش است.

در آخر این گفتگو، هارون با درماندگی تمام پرسید: آیا ما کافریم؟ پیشوای هفتم علیه السلام پاسخ داد: نه، ولی چنان هستید که خداوند متعال فرموده است: «الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّه ِ کُفْرا وَاَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»؛(9) «کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را در محل تباهی فرود آوردند.»(10)

د) سلام بر تو ای پدر!

هارون وارد مدینه شد و به همراه جمع کثیری به حرم پیامبر صلی الله علیه و آله رفت. او در مقابل قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاد و با کمال افتخار چنین سلام داد: السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ عَمِّ؛ سلام بر تو ای پسر عمو! در این هنگام، حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که در میان اهل مدینه حضور داشت، نزدیک آمد و برای تحقیر خلیفه غاصب چنین سلام داد: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّه السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَه؛ سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو ای پدر!» در این حال، هارون از شدت خشم به خود پیچیده و دنیا در نظرش تیره و تار شد؛ چرا که حضرت کاظم علیه السلام به این وسیله شایستگی خود را برای جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و عدم لیاقت هارون بیان داشت.(11)

ه) نامه ای از زندان

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام با اینکه مدتهای مدیدی را در زندانهای مختلف نظام طاغوتی هارون سپری کرد و در شکنجه گاههای مخوف، به دست شقی ترین مأموران سپرده شده بود، امّا از گفتن سخن حق و نشر حقایق الهی لحظه ای باز نایستاد.

آن حضرت در فرصتهای مناسب گفتارهای بیدارگرانه و هشدارآمیز خود را به گوش سردمداران دنیاپرست نظام حکومتی رسانده، به ایفای نقش خطیر خویش در جامعه اسلامی پرداخت. امام در یکی از نامه های حماسی خویش که از زندان به کاخ هارون ارسال نمود، چنین نگاشت: «ای هارون! هیچ روز سخت و پر محنتی بر من نمی گذرد، مگر اینکه روزی از راحتی و آسایش و رفاه تو کم می گردد؛ اما بدان که هر دو، رهسپار روزی هستیم که پایان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهکاران زیانکار و بیچاره خواهند بود.»(12)

سمع و نظر دیگران می رسانید؟

بررسی اوضاع تاریخی آن عصر نشان می دهد که اکثر زندانبانان و مأمورین آن پیشوای الهی با اندکی ارتباط و برخورد با ایشان، به حقیقت و معنویت امام پی برده و از هواخواهان و دلدادگان حضرتش می شدند و این مسئله سبب شده بود که گفته ها، نوشته ها و افکار و اندیشه و سیره حضرتش بر تاریخ پوشیده نماند.

داستان تحول روحی کنیز خوش سیمای هارون نمونه ای از این واقعیت است که در کتابهای معتبر تاریخی و روایی به طور مفصل آمده است.

ظلم ستیزی در رفتار

فرازهایی از رفتارهای روشنگرانه و ظلم ستیزانه حضرتش را در این زمینه می خوانیم:

رخنه در درون نظام

امام کاظم علیه السلام با تربیت افرادی شایسته، و تأثیرگذاری مثبت بر افکار و اندیشه های برخی از کارگزاران حکومتی، از وجود آنان در پیشبرد اهداف الهی خویش سود می جست. علی بن یقطین از جمله عوامل نفوذی امام در نظام حکومتی هارون بود که تا مقام نخست وزیری راه یافته بود. او به لطف خداوند و یاری رهنمودهای امام علیه السلام و بصیرت و تیزهوشی خویش، کارهای مهمی را به نفع شیعیان انجام می داد.

یادآوری نظرات حضرت کاظم علیه السلام به طور غیرمحسوس در جلسات داخلی هیأت حاکمه، گزارش اخبار داخلی و تصمیمات حکومت غاصب به امام هفتم علیه السلام ، ارسال کمکهای مالی به امام و شیعیان، تشکیل گروههای حجّ از شیعیان بی بضاعت، و خدمات اجتماعی و اداری به یاران امام هفتم علیه السلام ، برخی از دستاوردهای نفوذ علی بن یقطین در حکومت هارون بود.

مسیّب بن زهیر نیز از شیعیان مخلصی بود که در ظاهر، در سمت جانشین سندی بن شاهک، به فرماندهی نیروهای نظامی هارون منصوب شده بود. او علاوه بر رساندن پیامهای امام علیه السلام از داخل زندان به دوستان و شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام معجزات و کراماتی نیز از آن حضرت نقل می کرد که در بیداری برخی افراد تأثیر داشته است.(13) حاکم ری و برخی از کارگزاران حکومتی نیز در شبکه نفوذی حضرت کاظم علیه السلام انجام وظیفه می کردند.

 

نقل و نشر مطالب این وبلاگ با ذکر ماخذ کامل آزاد است و بدون ذکر ماخذ شرعا حرام و پیگرد  قانونی دارد


نظر

فضائل فرزندان فاطمه ع

 

در مورد عظمت نسل پیامبرصلى الله علیه وآله که از طریق حضرت فاطمه تداوم یافته است روایات فراوانى به چشم مى‏خورد و علاوه بر وجود مقدس رسول خداصلى الله علیه وآله امامان معصوم نیز به فضائل نسل فاطمه‏علیها السلام در مناسبتهاى مختلف پرداخته‏اند.
 خداوند متعال به احترام رسول خدا صلى الله علیه وآله و فاطمه زهرا علیها السلام مقام ویژه‏اى براى فرزندان آن حضرت قرار داده که از جمله آن تخصیص نصف خمس به سادات است. همچنین رسول خدا ص نسبت به اکرام فرزندان فاطمه فرمود:  أَکْرِمُوا أَوْلَادِی وَ حَسِّنُوا آدَابِی  ؛ فرزندان مرا گرامى بدارید و آداب و سنت‏هایم را خوب یاد بگیرید.»  و در روایتى دیگر فرمود: أَحِبُّوا أَوْلَادِی الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِی ؛فرزندانم را دوست بدارید نیکان و صالحین را براى خدا و با بدانشان نیز به خاطر من خوشرفتارى کنید.
در مورد فضائل فرزندان حضرت فاطمه‏علیها السلام روایات فراوانى وجود دارد که ما فقط به نقل چند روایت دیگر اکتفا مى‏کنیم:
- پیامبر اکرم ص فرمود : مَنْ أَکْرَمَ أَوْلَادِی فَقَدْ أَکْرَمَنِی  هر کس فرزندان مرا اکرام کند همانا که خودم را مورد تکریم قرار داده است و احترام فرزندانم همانند احترام من است‏
- آن حضرت در روایت دیگری فرمود : حَقَّتْ شَفَاعَتِی لِمَنْ أَعَانَ ذُرِّیَّتِی بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ مَالِهِ  شفاعت من ، شایسته ی کسانی است که ذریه و فرزندانم را با دست و زبان و اموالش یاری کند.
- رسول اعظم اسلام صلى الله علیه وآله در توضیح و تبیین آیه «قُل لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلَّا المَوَدَّةَ فِى القُربى؛  اى پیامبر! بگو من هیچ پاداشى از شما در مورد رسالت نمى‏خواهم جز دوست داشتن اهل‏بیتم.» مى‏فرماید: خداوند متعال ذریّه هر پیامبرى را از نسل و صلب خود او قرار داد اما ذریّه مرا از صلب من و صلب على بن ابى‏طالب مقرر نمود. در میان مردم فرزندان هر دخترى را به پدرشان منتسب مى‏کنند ولى فرزندان فاطمه ص منسوب به من هستند.
- آن حضرت در روایت دیگری فرمود: إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّارِ، فاطمه پاکدامن است و خدا نیز آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرده است.
- امام سجاد علیه السلام مى‏فرماید: در همان سالى که امام حسن‏علیه السلام به شهادت رسید من کودک بودم و به دنبال عمویم امام حسن‏علیه السلام و پدرم امام حسین‏علیه السلام در کوچه‏هاى مدینه مى‏رفتیم. جابر بن عبدالله انصارى و انس بن مالک انصارى در میان جمعى از مهاجر و انصار با آن بزرگوار برخورد کردند. جابر بى‏اختیار خود را به دست و پاى آن دو فرزند فاطمه علیها السلام انداخته و غرق بوسه ساخت. مردى از بنى مروان به جابر اعتراض کرد که تو با این کهن‏سالى و مصاحبت پیامبرصلى الله علیه وآله این گونه عمل مى‏کنى؟! جابر گفت: اگر آن اندازه که من از فضیلت و موقعیت آنان مى‏دانم تو نیز مى‏دانستى بر خاک قدم‏هایشان بوسه مى‏زدى! بعد از رفتن حَسَنین علیهما السلام، جابر به جمع حاضر گفت: روزى در نزد پیامبرصلى الله علیه وآله سخن از عظمت این فرزندان فاطمه به میان آمد و رسول‏خداصلى الله علیه وآله فرمود: خداوند بزرگ وقتى که خواست مرا بیافریند، نطفه مرا در صلب پدرم آدم قرار داد و دائماً آن را از صلبى پاک به رحمى پاکیزه منتقل کرد تا نوح و ابراهیم و عبدالمطلب. هرگز از آلودگى‏هاى جاهلیت چیزى به من نرسید، در نهایت آن نطفه دو بخش شد؛ یک قسمت در صلب عبدالله(پدرم) و قسمتى دیگر در صلب ابوطالب (عمویم) نهاده شد. از آن نطفه پاک و نورانى عبدالله، مرا به وجود آورد که خاتم پیامبرانم و از ابوطالب، على‏علیه السلام به وجود آمد که وصى آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله است. نطفه من و على جمع شدند و حسن و حسین پدید آمدند که آخرین سبط پیامبران هستند و خداوند نسل مرا از آن دو (از طریق على و فاطمه‏علیهما السلام) تداوم بخشید. از نسل حسین‏علیه السلام نیز در آخر الزمان مهدى‏علیه السلام بپاخیزد که شهرها و سرزمین‏هاى کفار را فتح کند و زمین را بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده، از عدل و داد پر کند، حسن و حسین پاک و مطهر و سرور جوانان اهل بهشتند خوشا به حال کسى که آن دو و پدر و مادرش را دوست بدارند و بَدا به حال کسى که با آنان دشمنى و کینه‏ورزى کند. 
با توجه به این روایات، فرزندان حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله که همه از نسل فاطمه زهراعلیها السلام مى‏باشند مورد توجه و عنایت خدا و رسول خداصلى الله علیه وآله هستند البته به شرط اینکه مقام خود را حفظ کرده و مایه افتخار آن حضرت باشند.

 

مهمترین شرط احترام به سادات‏

 

آری مهمتر از احترام به سادات، شرطی است که امام رضا علیه السلام در ملاقات حسین بن خالد به او یاد آور شده و با بیان اهمیت دوستی واحترام به سادات،  فرمود: «نگاه کردن به فرزندان و ذریّه‏هاى ما عبادت است.» از امام سؤال شد: اى پسر رسول خدا ص، آیا نگاه به امامان اهل‏بیت ع که از شما خانواده هستند عبادت است یا نگاه به تمام کسانى که از نسل رسول خدا ص وجود آمده‏اند؟! امام رضا علیه السلام در ادامه فرمود: بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ ص عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی؛ بلکه نگاه به تمامى ذریّه‏هاى پیامبر اکرم ص عبادت محسوب مى‏شود  تا زمانى که خود را به گناه نیالایند و از راه پیامبر جدا نشوند. »

نویسنده : عبدالکریم پاک نیا تبریزی 
     


نظر

حضرت فاطمه ع چشمه سار برکات الهی‏

 

بزمی به حریم کبریا برپا شد             کوثر ز خدا به مصطفی اعطا شد
هر قطره ز آب کوثر افتاد به خاک              صد شاخه گل محمدی پیدا شد
با وجود قلع و قمع بی رحمانه ی فرزندان زهرا ع ،خدای جهان‏آفرین همچنانکه در وجود گرانمایه‏ی بانوی بانوان، انواع برکات را قرار داد و نسل پرافتخار پیامبر را از او آفرید و خیر بسیاری در نسل او قرار داد  همچنان در حفظ و نگهداری یاد و نام و تبار پاک آن بانوی گرامی به وعده اش عمل نموده و - و همانند آیات وحی - آنرا روز به به روز درخشانتر و پایدار تر حفظ نمود و این  همان خصوصیت ممتاز حضرت فاطمه علیها السلام که دارا بودن صفت کوثر( خیر کثیر)  و لقب مبارکه ( دارای نسل پر برکت) می باشد.

 


آماری از فرزندان حضرت زهرا ع

 

 


طبق همین نوید آسمانی قران، با یک نگرشی کوتاه متوجه می شویم که، نسل پاک بانوی بانوان که همان نسل جاودانه‏ی پیامبر است در سراسر جهان حضور دارد و همه جا منتشر شده است.
به گواهی محققین، شمار این نسل سرفراز، در عراق به یک میلیون نفر، در ایران به سه میلیون نفر، در مصر به حدود پنج میلیون، در مراکش و مغرب عربی به پنج میلیون نفر، در الجزایر و تونس و لیبی نیز همینگونه، در اردن، سوریه، لبنان، سودان، کشورهای خلیج و عربستان به میلیونها نفر، و در یمن، هند، پاکستان، افغانستان، و جزائر اندونزی، به حدود 20 میلیون انسان می‏رسد. و کمتر کشور اسلامی است که در آن از این نسل سرفراز حضور نداشته باشد. و امروزه شمار آنان بیش از چهل  میلیون نفر می باشد. و این همان معجزه ی قرآن است که در ضمن الهام غیبی و وعده ای حتمی، خبر از  الطاف خفیه ی خداوند به پیامبر ص و حضرت زهرا ع داده است. والبته اگر سرشماری دقیق و آمارگیری صحیح بین المللی در سرتا سر گیتی انجام پذیرد، بی‏تردید شمار آنان از این هم افزونتر خواهد بود.
آری این شمار عظیم همه از نسل سرفراز پیامبر ص، از طرف امیر مومنان ع و دخت فرزانه‏ی پیامبر فاطمه علیهاالسلام است که در میان آنان، شخصیت‏های برجسته‏ای از رهبران بزرگ سیاسی، دانشمندان بزرگ، و نویسندگان، زمامداران و وزیران، نوابغ و چهره‏های برجسته در میدانهای گوناگون، وجود دارد. گفتنی است که اکثر ا این نسل جاودانه و ریشه دار، به این پیوند و خویشاوندی خود ارج نهاده و با آگاهی کامل بر آن می‏بالند و افتخار می کنند و تعداد اندکی هم توجهی به این راز شرافت و عظمت اجداد خود ندارند. 

 


جایگاه و نقش امام‏زادگان‏

 


 در کشورهاى اسلامى به ویژه کشور ایران که از صدر اسلام مأمن و پناهگاه فرزندان فاطمه‏علیها السلام در عصرهاى خفقان بوده است در هر نقطه‏اى یکى از نوادگان حضرت فاطمه آرمیده که محل آرامش و کانون اجتماع شیفتگان آل محمد صلى الله علیه وآله است. این امام زادگان چنان عظمت و ابهت دارند که بهترین و پاک‏ترین نقطه هر شهر و دیارى محسوب مى‏شوند. گرفتاران، افسرده‏دلان، بیماران و حاجتمندان با هزاران امید و آرزو به این مکان‏هاى مقدس گام نهاده و روح و جان خود را صفا مى‏بخشند و این تفسیر کوثر است که خداوند متعال فاطمه‏علیها السلام و نسل فاطمه را براى پیامبرصلى الله علیه وآله و امت او خیر کثیر و منشأ برکات قرار داده و هدیه نموده است.
در هر صورت نسل پربرکت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله از طریق فاطمه‏علیها السلام یکى از مهم‏ترین معجزات قرآن و جلوه‏اى از اعجاز اهل‏بیت ع است. نسل پربرکتى که چهره‏هاى درخشان آنان در سر تا سر گیتى مى‏درخشند و عطر دل‏انگیز علم و تقوى و نیکى را به حق‏جویان عالم هدیه مى‏دهند. و در مقابل تمام کسانى که به فرزندان حضرت فاطمه آزار رسانده و به قتل و کشتار آنان پرداخته‏اند همگى نابود شده و هیچ‏گونه اثرى از آنان دیده نمى‏شود. و این همان تفسیر «اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر» است.
در اینجا به برخى از بزرگان و شخصیت‏هاى والا مقامى که مصداق کوثر و نسل فاطمه زهراعلیها السلام هستند و در طول تاریخ همانند آفتاب درخشان به محافل تاریک و ظلمانى، روشنائى بخشیده‏اند و امروزه نیز ما از نتایج زحمات و برکات وجودشان بهره مى‏بریم اشاره مى‏کنیم: افزون بر وجود یازده امام معصوم که افتخار جهان بشریت و مایه هدایت انسان‏هاى جهان هستى مى‏باشند. بویژه وجود حضرت مهدى‏علیه السلام که همواره به مادرش فاطمه زهراعلیها السلام افتخار کرده و مى‏فرماید: فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ؛  دختر رسول خداصلى الله علیه وآله براى من الگوى نیکو و شایسته است و جهان هستى مدیون وجود آن گرامى بوده و خواهد بود.»
 و همچنین فرزندان و نوادگان ائمه اطهار چه در زمان خود و چه بعد از عصر ائمه و چه در حال زنده بودن و یا بعد از مرگشان همه و همه افتخار جهان اسلام و مایه خیر و برکت براى عالمیان بوده‏اند ستارگانى همچون؛ سیدرضى، سید مرتضى، سید بن طاوس، سید نعمت الله جزائرى،سید محمد مجاهد، سید علی خان کبیر سید بحر العلوم،سید جواد عاملی، سید عبدالله شُبَّر، سید محمد کاظم یزدى، سید محمد حسن شیرازی معروف به "میرزاى شیرازى"، سیدجمال الدین اسدآبادى، سید حسن مدرس، سید شرف الدین عاملى، آیةالله بروجردى، سیدمحسن امین، سیدابوالحسن اصفهانى، شهید نواب صفوی، علامه طباطبائى، آیةالله خوئى، سید محمد باقر صدر، آیةالله مرعشى نجفی، حضرت امام خمینى، حضرت آیةالله خامنه‏اى، سید حسن نصرالله و صدها عالم، دانشمند، فقیه، شاعر، حاکم و سیاستمدار اندیشمند از سادات، همه از برکات وجودى حضرت زهراعلیها السلام هستند که عالم هستى از وجودشان بهره‏مند بوده و هست.

 

 

نویسنده :عبدالکریم پاک نیا تبریزی 
     

 

 

 

نقل و نشر مطالب این وبلاگ با ذکر ماخذ کامل آزاد است و بدون ذکر ماخذ شرعا حرام و پیگرد  قانونی دارد  0